نوشته شده در 8 اردیبهشت 1400، ساعت 07:59

میلاد امام حسن مجتبی(ع)

خلاصه مطلب

در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.
هنگامی که امام حسن علیه السلام به دنیا آمد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سفر بودند و امیرالمؤمنین و فاطمه علیه السلام چشم به راه بازگشت. ایشان پیامبر پس از مراجعت از سفر، طبق معمول ابتدا به خانه فاطمه علیهاالسلام وارد شد. هنگامی که خبر تولد نوزاد را به ایشان دادند، شادمانی وجود حضرت را فرا گرفت.

امام حسن علیه السلام توجهی ویژه به خداوند داشت. آثار این توجه را گاه از چهره او به هنگام وضو درمی یافتند: چون وضو می گرفت رنگ می باخت و به لرزه می افتاد. می پرسیدند که چرا چنین می شوی؟ می فرمود: «آن را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست». از امام ششم علیه السلام نقل می کنند که فرمود: «امام حسن علیه السلام هم عابدترین مردمان زمان خویش بود و هم با فضیلت ترین. چون به یاد مرگ و... رستاخیز می افتاد. آن قدر می گریست تا بی حال می شد. پیاده و گاه پابرهنه، 25 بار به خانه خدا رفت».

در بیان شجاعت امام حسن علیه السلام همین بس که او تربیت یافته شیر خدا، علی علیه السلام است که در جنگ ها به دشمن پشت نمی کرد و تا دشمن را به هلاکت نمی رساند، از پای نمی نشست. امام حسن علیه السلام نیز که از کودکی همراه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جنگ ها دیده بود و از پدر جنگاوری آموخته بود، در پیکار بسیار دلاور بود.

امام حسن علیه السلام بسیار بردبار و شکیبا بودند. این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود. مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند: «به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم». مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید». و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد.

میلاد امام حسن مجتبی(ع)

ویراستار مدرسه
آموزشی
8 اردیبهشت 1400، ساعت 07:59۲۰ دقیقه مطالعه
خلاصه مطلب

در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.
هنگامی که امام حسن علیه السلام به دنیا آمد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سفر بودند و امیرالمؤمنین و فاطمه علیه السلام چشم به راه بازگشت. ایشان پیامبر پس از مراجعت از سفر، طبق معمول ابتدا به خانه فاطمه علیهاالسلام وارد شد. هنگامی که خبر تولد نوزاد را به ایشان دادند، شادمانی وجود حضرت را فرا گرفت.

امام حسن علیه السلام توجهی ویژه به خداوند داشت. آثار این توجه را گاه از چهره او به هنگام وضو درمی یافتند: چون وضو می گرفت رنگ می باخت و به لرزه می افتاد. می پرسیدند که چرا چنین می شوی؟ می فرمود: «آن را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست». از امام ششم علیه السلام نقل می کنند که فرمود: «امام حسن علیه السلام هم عابدترین مردمان زمان خویش بود و هم با فضیلت ترین. چون به یاد مرگ و... رستاخیز می افتاد. آن قدر می گریست تا بی حال می شد. پیاده و گاه پابرهنه، 25 بار به خانه خدا رفت».

در بیان شجاعت امام حسن علیه السلام همین بس که او تربیت یافته شیر خدا، علی علیه السلام است که در جنگ ها به دشمن پشت نمی کرد و تا دشمن را به هلاکت نمی رساند، از پای نمی نشست. امام حسن علیه السلام نیز که از کودکی همراه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جنگ ها دیده بود و از پدر جنگاوری آموخته بود، در پیکار بسیار دلاور بود.

امام حسن علیه السلام بسیار بردبار و شکیبا بودند. این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود. مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند: «به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم». مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید». و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد.